برای تو ....خود خود تو........

 

می دانی چقدر دوستت دارم؟
می دانم که نمی دانی- چون هرگز برایت نگفتم
.
همیشه دوستت داشته ام - ایا متوجه شده ای؟


شاید گاهی اوقات تو را رنجاندم
شاید گاهی برایت بهترین نبودم
.
شاید گاه حرفهایم انقدر تیز بودند که چون خنجری بر قبلت نشستند
.
تو میدانی که بسیار دورنگم و چقدر با این دورنگیم تو را ازرده ام
.

میدانی همیشه قبل از خواب چه دعایی می کنم؟که خدا بر من خشم نگیرد

به خاطر نا مهربانی های من با دل عاشق تو
.
همیشه فکر میکردم دل عاشقی اگر بشکند
-
اسمان برایش گریه می کند و زمین از شدت اندوه می لرزد
.
اما حالا میدانم که دل عاشق تو را اگر بشکنم خدا هرگز نخواهد بخشیدم
.

تا بحال چند بار فریاد:*دوستت دارم*را از حنجره ی من شنیده ای؟

حالا این ترانه را فریاد میزنم-با تمام وجودم- برای همیشه- و برای تو
-
و فقط تو لایق انی که به خاطرت تا ابد بی حنجره باشم
.

کاش میدانستی که وقتی از غمهایت برایم می گویی - اشک در چشمانم حلقه میزند
.
و من چقدر خوشحالم که همیشه چشمان اشک الودم را نمی بینی
.
وقتی از دلتنگی و تنها یی هایت برایم می گویی :مدام می خندم
-
مدام تو را می خندانم-و می گویم که در تنهاییت تنها نیستی
-
و چه خوب که ان موقع صدای قلبم را نمی شنوی که میشکند از غم تو
-
و نیستی تا ببینی چقدر برایت اشک ریزان-دعا می کنم
.
و وقتی که می خندی - کاش میدانستی- تنها وقتی است که من میخندم
.

و تو را انقدر دوست دارم که هیچ دوستت ندارم:
ای تنها کسی که دوستت دارم چون دوستم داری .

نظرات 1 + ارسال نظر
داداشی جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 07:12 ب.ظ

بدون تعارف میگم...خیلی قشنگ و زیبا نوشتی عزیزم...
گلی جونم بعضی وقتها جلوت کم میارم به خدا...تو آخه چرا اینقدر مهربونی؟؟؟چرا من هر کاری میکنم نمیتونم به خوبی و گلی تو باشم...
خدا کنه یه روزی بتونم جواب این همه خوبیهات رو بدم..خواهر مهربونم....
دست به قلمت حرف نداره...روان و صادقانه و خیلی دوست داشتنی....
مرسی بابت همه چیز.....قربونت برم ماهم...خدانگهدارت باشه...
داداشی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد